ديگه بارون نميياد آسمون گريه کنه
من پر از بغض سکوت کي برام گريه کنه
ديگه حتا تو شبام نه ستاره است نه يه ماه
ساده از پيشم نرو سادهتر از يه نگاه
من هنوز دربهدرم بين قلب من و تو
پيش من نبودي و سهم من حسرت تو
من که آلوده شدم به غزلريز نگات
به هواي عشق تو پرکشيدم تو چشات
از همه خسته شدم از خودم خستهترم
بي تو اينجا تا ابد منم و تنها منم
بازم انگار گم شدي سهم عشقم گم شده
تو کجاي اين شبي قلب من منتظره
شايد از اينجا برم شايد اينجا بمونم
اما اين ترانهرو واسه چشمات ميخونم
تا که از يادم نري با تو معنا بگيرم
موضوعات مرتبط: غزلریز ، ،
تاريخ : پنج شنبه 14 مهر 1390نظر بدهید
| 11:30 | نویسنده : محمد رمضانی پور |